این نوپایی و نوزایی در حالی است که اگر شعر انقلاب را- بهعنوان هنری که نه تنها همزمان با بهمن 57 که از سالها پیش از پیروزی انقلاب حتی در قالب شعارهای مردم نمود داشته است- کنار بگذاریم بیشترین سهم را در ثبت، روایت و انعکاس خلاقانه آرمانها و حوادث انقلاب باید به هنرهای تجسمی اختصاص داد؛ هنری که در قالب عکس، نقاشی، طراحی، گرافیک و پوستر نقشی مهم و انکارناپذیر در تاریخ 30 ساله معاصر ایفا کرده است.
سال گذشته نخستین دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر در ابعادی نه چندان گسترده برپا شد و امسال این جشنواره در حالی دومین سال حیاتش را تجربه میکند که تفاوتهای مهمی نسبت به سال گذشته دارد.
حضور 4 استان کشور در جشنواره دوم فجر را میتوان مهمترین تفاوت این جشنواره نسبت به دوره نخست دانست؛ اتفاقی که ریشه آن را باید در شعار تمرکززدایی از فعالیتهای هنری از پایتخت جستوجو کرد و البته شاید این رویکرد در آینده و در اهداف بلندمدت بتواند قدم مؤثری برای آشنایی همه مردم ایران با مفهوم هنرهای تجسمی باشد.
گرگان، خوزستان، سمنان و یزد 4 استانی هستند که میزبانی دومین دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر را در کنار تهران برعهده دارند؛ استانهایی که هر یک پیش از این میزبان رخداد جدی و ملی در حوزه هنرهای تجسمی بودهاند. بهعنوان مثال سمنان میزبان دوسالانه سفال و سرامیک بود و دوسالانه بینالمللی کاریکاتور هم در اهواز برپا شد. گرگان هم تجربه میزبانی جشنواره هنرهای تجسمی جوانان را دارد و حتی به گفته مسئولان این استان قرار است تبدیل به مرکز هنرهای تجسمی جوان شود.
البته این خروج از پایتخت و بهاصطلاح تمرکززدایی در قالب برپایی کارگاههای هنری در 30 استان کشور همزمان با جشنواره تجسمی فجر بهگونهای دیگر نیز ادامه مییابد.
استقبال هنرمندان 79 کشور جهان از بخش کاریکاتور جشنواره تجسمی فجر، دیگر رویداد قابل تامل در دومـین دوره برپـایی است که نشــاندهنده اعـتبار و وزن جــهانی ایـران در این رشته است.
اما بخش رقابتی جشنواره امسال به میزبانی مؤسسه فرهنگی- هنری صبا (وابسته به فرهنگستان هنر) برگزار میشود و در این بخش هیأت انتخاب جشنواره پس از بررسی آثار، به نمایش 790 اثر از 570هنرمند رأی مثبت داد؛ آثاری در 7رشته که نقاشی، مجسمهسازی، سفال و سرامیک، نگارگری، خوشنویسی، عکاسی و کاریکاتور را شامل میشود.
حضور گسترده جوانان در دومین جشنواره تجسمی فجر را میتوان مولفه دیگر جشنواره دانست؛ جوانانی که بهدلیل جسارت جوانی و خلاقیت خاصی که هنرمند معمولا در این دوره از زندگی دارد حال و هوای نو و پر طراوتی را به جشنواره و آثار آن بخشیده است و براساس آمار رسمی، بیش از سه چهارم شرکتکنندگان در جشنواره دوم را جوانان تشکیل میدهند.
اما در کنار این حضور و استقبال جوانان، نمیتوان از غیبت نامهای بزرگ و پیشکسوتان این حوزه نیز به آسانی گذشت و در میان آثار به نمایش درآمده جای خالی بسیاری از بزرگان به خوبی مشهود است.
دومین دوره جشنواره تجسمی فجر در کنار هیاهوی نگارخانهها و کارگاهها که معمولا بخش اصلی کار را در بر میگیرد بخشی را هم به تحلیل و پژوهش اختصاص داده است که قرار است این بخش در قالب مقاله به بررسی مسائل اصلی و کلانتر هنرهای تجسمی در ایران بپردازد.
بهنظر میرسد اگر این بخش جدیتر از آنچه امروز هست مورد توجه قرار گیرد جایگاه خوبی برای حضور اساتید، دانشجویان، مدیران، مسئولان و صاحبنظران حوزههای مختلف هنری و نقد و تبادل نظر باشد و راهکارهای جدی برای کاربردی شدن هنرهای تجسمی و خروج آن از وضعیت فانتزی فعلی ارائه شود.
اما باید به نکتهای اشاره کرد که شاید تا حدودی مورد فراموشی و غفلت برگزارکنندگان قرار گرفته است؛ اگر علاقهمندان و مخاطبان هنرهای تجسمی فجر به یاد داشته باشند یکی از شعارهای اصلی جشنواره تجسمی فجر در نخستین دوره خود که اصلا با همین شعار شکل گرفت و گشایش یافت ایجاد جشنوارهای بود که بتواند یک برآیندی کامل از هنر انقلاب و هنر امروز ایران را به نمایش بگذارد و بهاصطلاح «مادر» جشنوارههای تجسمی داخل کشور باشد و بهنوعی بتوان خروجی دوسالانهها و جشنوارهها و چندسالانههای مختلف هنری کشور را در آن دید و همچنین جایی برای انسجام و خروج از موازی کاری در این عرصه باشد آن هم در روزگاری که هر سال شاهد برپایی چندین دوسالانه و همایش و جشنواره حول محور هنرهای تجسمی هستیم که هریک هم ساز خود را کوک میکنند.
واقعیت این است که در ایران جشنوارهها و دوسالانههای فراوانی برگزار میشود که در برخی موارد نیاز به برگزاری برخی از آنها نیست.
از سوی دیگر این نکته را هم نباید فراموش کرد که رمز بقا، پیشرفت و تعالی هر هنری و اصلا هر رخدادی که مرتبط با هنر است در نقد و بررسی آن نهفته است؛ آن هم نقدی علمی و اصولی.
جشنواره تجسمی فجر میتواند همانند دیگر جشنوارههای فجری شبیه فیلم و تئاتر و حتی شعر در کنار بخش عمومی و نمایش آثار به نقد آثار به نمایش در آمده هم بپردازد و با برپایی کارگاههای جدی نقد و تئوریپردازی و حتی با برقراری یک ارتباط دو سویه میان دانشگاههای هنر و هنرمندان و خاصه جوانان، زمینه بقا، پیشرفت و تحول خود را در دورههای آینده ایجاد کند.